ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من که چیزی نفهمیدم شما اگه فهمیدید به منم بگید
خواجه نصیر الدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود که تعدادی از نزدیکان بدو گفتند: ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد.
یکی از آنها گفت: نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم به اندازه نام شما بلند نبود.
ادامه مطلب ...
یکم بی مزه است
پیر زن با تقوایی در خواب خدا را دید و به او گفت: خدایا، من خیلی تنها هستم، آیا مهمان خانه من می شوی؟
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد آمد.
پیر زن از خواب بیدار شد، با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی را که بلد بود، پخت. سپس نشست و منتظر ماند. ادامه مطلب ...